هرکس به طریقی دل ما می شکند

در هر جامعه ای افراد خاصی وجود دارند که با اتکا به توانایی های ذاتی و استعداد های درونی خود درکنار درایت و شناسایی آن استعداد ها بصورت نخبه در جوامع نمود می یابند، تعداد این افراد نسبت به جمعیت در جوامع در اقلیت است، آنچه که باعث رشد و شکوفایی یک جامعه است شناسایی نخبگان و استفاده موثر و بجا از توانایی آنان در سطح ملی است.
لازمه شناسایی این افراد و بروز استعدادهایشان ایجاد فضایی است تا در آن بتوانند نظرات و همدیگر را به چالش کشند، هرچند که این چالش ها در مسایل اعتقادی در منظر عوام ممکن است باعث شبهاتی شود ولی در موارد اجتماعی و سیاسی و علمی خود می تواند باعث ایجاد نظراتی استثنایی درستی(خارج از چهارچوب علمی که گاه ممکن است راهکاری درست باشد) از طرف عوام شود.
با این تفاسیر آن چیزی که باعث پیشرفت یک جامعه می شود وجود نخبگان و در نتیجه تضارب آرای آنان است و آنچه که از پیشرفت جامعه ای جلوگیری می کند فقدان نخبگان و یا جلوگیری از تضارب آرای آنان به هر شکل ممکن است. متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب در سال 57 کسانی که وجود حکومت جمهوری اسلامی را با اهداف خود در تضاد می دیدند برای ناکارآمد نشان دادن جمهوری اسلامی، با ترور نخبگان سعی داشتند فضای تفکرگرایی را از بین برده و جامعه را از تفکر تهی کرده و نشان دهند که جمهوریت با اسلامیت یکجا نمی گنجد، ترور شخصیت هایی همچون شهید بهشتی، استاد مطهری، دکتر شریعتی و . . . در همین راستا بود
بعد از نا کارآمد شدن نسبی ترور در جامعه مدرنیته امروزی و گسترش وسائل ارتباط جمعی از جمله تلفن، ماهواره، اینترنت و . . . و انتشار سریع اخبار در جامعه جهانی ترور شخصیتی جایگزین ترور شد.
ابعاد ترور شخصیتی از چند جهت باید مورد نظر واقع شود، اول آنکه نخبگان را به حاشیه می راند و این امر باعث می شود تا افراد نتوانند نظرات را در قیاس و مقابله قرار دهند برای همین درستی یا ناراستی نظریه معلوم نشده و جامعه از بکارگیری نظریات درست در همه ابعاد برخوردار نخواهد شد!
دوم آنکه اگر فردی به حاشیه رانده شود در نتیجه آن هواداران آن نیز یا سرخورده شده و بر کسی دیگری نمی گرایند، این افراد در تقابل با جامعه قرار گرفته و درصدد انتقام گیری کور از جامعه، برای حقی که فکر می کنند از دست داده اند برمی آیند!؟ که موجب صدمه بر نظام و جامعه خواهد شد و یا اینکه این افراد بر نظرات مرشد خود استوار می مانند و آنان نیز به حاشیه کشیده شده و نسبت به جامعه و حکومت بی تفاوت می شوند، در هر دو صورت جامعه و حکومت قسمتی از پشتوانه های خود را از دست خواهد. در سال های متمادی و بخصوص در سال های اخیر شاهد به حاشیه راندن نخبگان سیاسی در کشور بوده ایم که دولت حاکم با تمرکز بر ملیت و استفاده از ظرفیت های این افراد می توانست در همگرایی جامعه و در نتیجه پیشرفت ملی نتیجه درخور توجهی داشته باشد.
متاسفانه در این مدت شاهد تخریب چهره هایی چون آقای هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی، آیت الله جوادی آملی، مهندس موسوی و همراهانش و . . . بودیم که دوستان نادانی نیز با دستاویز قرار دادن "ولایت فقیه" و "منافقین" بر شعله ور تر شدن این تخریب ها کمک نمودند!؟ باید توجه داشته باشیم که نخبگان نتیجه سال ها تلاش فرد در شناخت استعدادها و تلاش جامعه در جهت ایجاد بستر مناسب شناختی برای وی است تا مقبول اجتماع خود و در سطح جهانی قرار گیرد، بنابراین به حاشیه راندن این افراد دراصل حبس سرمایه جامعه ای است که به شکوفایی تفکر و اندیشه و اقتصاد و ارتباطات می اندیشد.

۱ نظر:

آشنا گفت...

با سلام
نخبه شاید لغت آشنایی باشد اما در لغت نامه دهخدا آمده است:
نخبة. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) دوستگانی . (از منتهی الارب ). دوستکامی . (ناظم الاطباء). || (ص )جبان . || برگزیده از هر چیزی . (از اقرب الموارد). برگزیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد برگزیده . (دهار). نُخَبة. (اقرب الموارد). برگزیده . انتخاب شده . مختار. بهتر. هر چیز خوب و برگزیده . (ناظم الاطباء). بهین . زبده . گزیده . گزین . منتخب . ج ، نُخَب .
می بینید که آمده شده برگزیده از هر چیزی و...
اما یک بحث اساسی در معیارها می باشد و گذشت زمان شاید شما به خاطر داشته باشید که همین چند سال پیش یک به اصطلاح محقق سویسی با مدل های ذهنی قریب به دو دهه همه دانشمندان رشته نانو تکنولوژی را فریب داد و با این کار باعث شد دهها و شاید صدها نظریه و تحقیق زیر سوال برود.
از این دست نمونه ها بسیار است با گذشت زمان همیشه اینطور نیست که فردی که شایسته بوده را بخواهند ترور کنند شاید تازه فهمیدند که او شایسته آن نام نبوده به طبع اگر این اتفاق بیفتد اگر تمام افتخارات قبلی را از او نگیرند دیگر برای او جایی برای نظر دادن (مانند قبل) در نظر نمی گیرند.
موفق و پیروز باشید