به مناسبت به روز رسانی وب نوشت ابطحی

سلام آقای ابطحی
از اون دادگاه و اعترافاتتون به همراه آقای عطریانفر می خواستم چیزایی رو بگم، ولی بخاطر کارهای زیاد وقت نمی شد، ، ماه رمضون هم حس و حال سیاسی بازی و از این حرفا نیست، یعنی به کلی خسته شدم از این همه سیاسی کاری و سیاسی بازی، یه وقت به دانشجوها گفته میشه سیاسی باشین و روز بعد میگن به تحصیلتون بچسبین و در سیاست غرق نشین، فکر می کنم اینم خودش سیاستیه
اینا که گفتم فقط مقدمه ای بود برای بحث، قبل از انتخابات تو فیس بوک مطالبتون رو می خوندم، ولی چندان باهش موافق نبودم، یکی دوبار هم کامنت براتون گذاشتم، چون به قول آقای موسوی هر افراطی یه تفریطی رو به دنبال داره تو کامنت های شما در زمان انتخاب هم یه افراطی بود ولی نمی دونستم تفریطش کجاست، که تو دادگاه معلوم شد!
اصولا اصلاح طلبی یعنی میانه روی، نمی دونم اون فیلم مخملباف رو یادتون هست!؟ (چون ناسلامتی شما در صدا و سیما هم بودید) اول فیلمش آرم بنز رو شعار نوشته های دیوار حرکت می کرد!؟ فکر می کنم آقای مخملباف اون موقع می خواست یه فیلم ارزشی بسازه، ولی اون ارزش شد یک ضد ارزش، که همه متهمن مگر اینکه خلافش ثابت بشه!
تو دادگاه راست گفتین که با موسوی موافق نبودین و اون رو مثل هندونه سر بسته می دونستین، اینو هر کس که نوشته های شما رو تو انتخابات دنبال می کرد می تونست از حرفاتون بفهمه، انتقادات (یا شاید هم تخریبات) شما بیانگر این اعتقاد شما بود، تازه هر کسی هم که دسترسی به نوشته های شما نداشت با حضور شما در ستاد آقای کروبی می تونست از عملتون بفهمه که علاوه بر اینکه با مهندس موسوی موافق نیستین با آقای خاتمی هم همفکر نیستین (که اگر با آقای خاتمی همفکر بودین باید مثل ایشون از موسوی حمایت می کردین و در ستاد ایشون فعالیت می کردین) در اصل میخوام بگم این حرف شما چیز تازه ای نبود که بخواین تو دادگاه بازگو کنین
تخریب آقای هاشمی هم چیز تازه ای نیست، 30 ساله که ایشون متهمه ولی هیچگاه چه در زمان امام (ره)، چه در زمان دولت اصلاحات (با انتشار کتاب های عالیجناب سرخپوش و سیاه پوش آقای گنجی و . . .) و چه الان (که توسط آقای احمدی نژاد در برنامه زنده مناظرات تلویزیونی متهم میشن) کسی، هیچ یک از این اتهامات را با مدرک و دلیل ثابت نکرده، همه فقط حرف زدن
میدونم اینا هیچکدومش به شما مربوط نیست، چون شما متحول شدین و پذیرش شما هم، باید با همین مبانی کنونی شما صورت بگیره نه گذشته و البته آینده روز دیگری است.
اینکه شما چطور به این مبانی اعتقادی رسیدید که در دادگاه اعتراف کردید، (که اگر واقعا رسیدید و همانطور که گفتین باید به شما تبریک گفت که شهامت ابراز اشتباه رو داشتین، چون این از هر کسی سر نمیزنه) موضوع من نیست، این اعترافات شما در دادگاه چندتا سوال در ذهن من ایجاد کرد!
اول اینکه قاضی قبل از هر جلسه رسیدگی میگه اسم کسی که در دادگاه نیست و اسمش در پرونده نیست برده نشه ولی هر بار که کسی میاد اعتراف کنه اسم آقای هاشمی، آقای خاتمی و مهندس موسوی رو میاره؟ من دسترسی به قاضی ندارم، ولی شما که باهاشون دوست شدین از طرف من ازشون بپرسین و جواب رو به من هم بگین!؟
دوم بر فرض محال یا غیر محال حرف های شما درست! این مطالب چه ربطی به اتهامات شما در دادخواست داره؟ آقای موسوی و کروبی و هاشمی و خاتمی و همه مردم ایران متهم و ناراست آیا این میتونه دلیلی بر اقدام علیه امنیت ملی، ایجاد اغتشاش، ارتباط با بیگانگان و . . . شما باشه؟ اون چیزایی که در مصاحبه مطبوعاتی و دادگاه گفتین آیا باعث تبرئه کردن شما بود؟ یا اینکه شنوندگان را قانع می کرد که شما درصدد انقلاب مخملی نبودید؟
بچه که بودم خیلی وقتا کارای اشتباه می کردم (مثل همه بچه ها) و پدر و مادرم توبیخم می کردند و اونوقت که اشکم میامد، با گریه می گفتم آخه نمی دونستم که! بعد بابام می گفت مگه بچه تو عقل نداری؟ خدا این عقل رو برای چی به تو داده؟
با توجه به اینکه نه شما که بازپرسای شما هم دیگه بچه نیستن و عاقل هستین دلایل شما برای متهم کردن دیگران قابل قبول نبود و نیست چون هر بچه ای هم میدونه که اگر خطایی انجام بده مقصر خودشه نه دیگری چون عقل داره، پس مجبور به فکر کردنه که اگر نکنه این خودشه که ضرر میکنه و خودشه که باید پاسخگو باشه
8 سال رئیس دفتر رئیس جمهور بودن و در صدا و سیما مسئولیت های مختلفی داشتن برای اینکه دلایل شما برای جامعه قابل پذیرش بشه باید معقولانه و سنجیده و در چارچوب باورپذیری گام باشه نه اینکه ناشیانه حرف هایی بزنید که دیگران به راستی اونا هم شک کنند
مگر اینکه جامعه رو مخالفین شما یا طرفداران تفکری خاص فرض کنیم که بعید می دونم چنین جامعه یکدستی رو!؟
راستی آقای ابطحی چطوری رفتین فیس بوک، برای ما که هنوز فیلتره! مثل اینکه همچین هم اونجا زندان نیست، بیرون از زندان شما محدودیت ها بیشتره، همینقدر که از اتاق بازپرس می تونین به ابزار "انقلاب مخملی" دسترسی داشته باشین و کامنت های دوستان رو مطالعه کنین و اعتقادات جدیدتون رو از طریق فیس بوک منتشر کنین جای شکر داره
ابطحی جان با این تفاسیر به گفته مسئولین زندان که شما در اوین یک سوئیت با حیاط و . . . و امکانات رفاهی مناسب در اختیار دارین یقین پیدا کردم، برادرانه بهت توصیه می کنم تا می تونی همونجا بمون! چون چسبیده به همون زندان اوین خونه متری 4 و 5 میلیون تومنه تازه اگر اوقافی درنیاد. اون سوییتی که به توشی اگر حداقل 12 متر باشه (که با توجه به گفته های مسئولین باید کم کم 60، 70 متر باشه، من پایین گفتم که حروم و حلال نشه) چیزی حدود 50 میلیون پول سوییتت میشه، بجز امکانات رفاهی که داری. این بیرون گوشت گاوهای زاهدان در جنوب تهران، دولتی 6 یا 7 هزارتومنه که اگر از اوین بخوای بری بخری و دوباره برگردی همون 10، 12 تومنی تموم میشه که قصابیای خیابون اوین می فروشن، جدای از ترافیک و علافی و . . . همونجا بمون عزیز جان این بیرون خبری نیست
ناتوان ترین مردم کسی است که نیروی به دست آوردن دوستان ندارد و ناتوان تر از او کسی بود که دوستی به دست آرد و او را ضایع گذارد

تقدیر عشق

زندگی یعنی من
زیر آن سایه آغشته به تو
در زمین دل من
کلبه ای ساخته ای از امید
من در آن افروزم
تک چراغی از عشق
و در آن پرتو نورانی عشق
هر دو لبریز شویم از احساس
تا از این سبزی تن
هر دو پرواز کنیم
به مکانی که فقط ما باشیم
نه کسی و هوسی
عشق هامان پاک
دل در گرو هم داریم
باید آزاد شویم از این تن
باید آزاد شویم از هوسی
که مرا یا که تو را لغزاند
عشق سررشته یک تقدیر است
از من و تو
تا به خدا
و در این فاصله طولانی
من و تو یار همیم
اسماعیلی 87
نادان را نبینی جز که کاری را از اندازه فراتر کشاند و یا بدانجا که باید نرساند