بی دینی یا دینداری، آیا مساله این است؟

چندی پیش با یکی، دوتا از دوستان به بحثی پرداخیتم که در ذیل می آورم، آوردن این مباحثه فقط به نقد گذاشتن اطلاعات خود در مورد دینی است که داعیه آن را دارم، خوشحال میشم که نکات منفی در برداشتی که از دین و دینداری دارم را گوشزد کنید؛





* * ** ** * ** ** * *
رضا: در اول یک قانون برای این گفتگو میذاریم اینکه وقتی می خواهیم ادله ای بیاریم ادله ای عقلایی بیارم، و ادله ای قبول واقع هست که اکثریت حکم بر صحت عقلی اون بدن (نه جانب دارانه اون) و یا اینکه از ادله ای استفاده کنیم که مورد قبول مخاطب در بحثمون باشه، پس تکیه صرف بر اینکه من انگونه فکر می کنم پس همین است در اینجا جایی ندارد. چون در اینجا می خواهیم صحت و سقم نظریات برسی بشه نه اینکه عقاید و نظریات خودمون رو بر دیگری تحمیل کنیم
به نظر من چیزی که باعث دین گریزی عده ای شده همین خط قرمز در مورد دینه، در صورتی که جواب نداشتن ما برای بعضی از فرامین و اعتقادات دینی دلیل بر ضعف دین نیست که دلیل بر دانسته های اندک ما در مورد دین و دینداری است.
حال دوست دارم دوستانی که در این گفتگو دوست دارند شرکت کنن اول از همه تعریف خودشون از دین و بی دینی بگن؟! اینکه ما به چه کسی بی دین و به چه کسی دیندار می گیم؟


* * ** ** * ** ** * *
امیر حسین: آقا سلام چه عجب بالاخره بحث ها رو به منطق آوردن ولی فرد دین دار فردی که بر اساس جهان بینی که خود از محیط اطراف خویش دارد خویش را ملزم به رعایت قوانین سنتی می کند(کورکورانه) به نام مذهب در مورد بی دین به فردی گفته میشه که بر اساس واقعیات موجود نه بر اساس
سنت و روایات گذشتگان و بر اساس تجربه و خطا هر مسئله ای رو به آزمایش می گذاردیا از تجربیات منطقی و مستدلل دیگران بهره می برد و با عقل خویش درستی یا نادرستی آن را می سنجد


* * ** ** * ** ** * *
رضا: امیر جان ممنون ولی دین یعنی چی؟
بی دینی یعنی چی؟


* * ** ** * ** ** * *
امیر حسین: رضا جان ظاهرا من یکی دنبال این بحث ها هستم بقیه براشون مهم نیست دین به مجموعه آداب و سننی اطلاق میشه که بدون هیچ سندیتی تنها بر اساس روایت گذشتگان به ما رسیده است نه آن تعریفی که علمای مذهب میکنند به مجموعه قوانینی گفته میشود که از طرف خدواند برای هدایت انسانها فرستاده شده این دکانیست که از طرف روحانیون و موبدان و خاکساران معابد به دین داران دیکته میشود به یقین به شما اطمینان میدهم که از اول تاریخ تا کنون هیچ بنده ای با خداوند در ارتباط نبوده و نیست و نخواهد بود اثبات این مسئله به سادگی میسر است همین طور اثبات وجود شیطان که در وجود آن هیچ سندیتی موجود نیست مگر در اذهان ما یک مثال میزنم تا بیشتر روشن بشه، شما کتاب حلیته متقین رو حتما میشناسی در رساله امام یا آقای بروجردی یا امثالهم بنای یک مسئله فقهی رو میپرسند از کجا ؟
روایت است که حاج ملا حسن نامی در دویست سال پیش استناد میکند که از فلانی شنیده است که انهم شنیده از چه کسی در قرن ششم هجری علامه مجلسی نامی بوده است که ایشان اینطور نقل کرده اند تا قبل از ان هیچ سندیتی دال براثبات حرف ایشان نیست
میگویند چطور به این نتیجه رسیدی میگوید بر اساس سنت و سیره پیامبر وبر اساس تفسیر قران حال اینکه قران در باب این مسئله هیچ جوابی مستقیم ندارد فقط استنباط ایشان از آن مسئله اینگونه است نه حتما اینطور باشد
میگویند قران کلام خداست اگر قران کلام خداست نباید هیچ گونه خطا یا اشتباهی و یا تکراری در آن باشد که هست میگویند قران معجزه است و هیچ کس همانند آن را نمیتواند بیاورد بنده یک سئوال مطرح میکنم مگر قران چیست که هیچ کس نتواند امثال آن را بیاورد مسئله فیثاغورث است یا mc2انیشتن شما تمام قران را بخوانید شامل داستانهائی است که از طرف شخص سوم بیان شده است چه مسئله پیچیده ای در قران است که تا به حال با این همه پیشرفت علم به اثبات نرسیده است اصولا کار علمای دین این است که یک مسئله را آنقدر بزرگ جلوه بدهند که شما پی به سادگی آن نبری هیچ سئوالی نیست که جوابی نداشته باشد مگر ما خود بخواهیم جوابی برای آن پیدا نکنیم و اگر حتی جوابی برای آن پیدا نکنیم ناشی از محدوده علم ماست نه انکه آن سئوال جوابی نداشته باشد
بی دین یعنی این که فردی که از مقررات و قوانین یک مذهب پیروی نمیکند و آنها را به بوته آزمایش و تحقیق میگذارد نه آنچه در جامعه ما عرف است یعنی آدم هرزه یا بی قید و بند یا لاابالی یا آنچه علمای مذهب ایشان را به آن تعبیر میکنند


* * ** ** * ** ** * *
رضا: خوب خیلی پیش رفتی!؟ بذار با هم پیش بریم این دینی که شما تعریف کردی وجودش برای چیه؟
و نبودش برای ما چه مزیت و یا ضرری داره؟


* * ** ** * ** ** * *
امیر حسین: معلولیت وجود دین بر اثر جهل مردمان است یکی از منابع درآمد علمای دین وجود افرادی است که به دین ایمان کامل داشته باشند و قربانی ها و هدایای خویش را به ایشان تقدیم کنند تا از این راه آنها بر مسند قدرت تکیه بزنندو شکم خویش را بدون زحمت پر کنند و دروغهای خود را با نام خداوند و دستورات الهی به خورد مردم بدهند نبودش کاملا منفعت برای هم مردمان زیر دست و هم اقتصاد شکوفاست(نبود دین باعث میشه که همانند کشورهای پیشرفته با علوم تجربی پیش برویم بر اساس تجربه و خطا هر اشتباهی که انجام بدهیم تجربه خوبی میشود برای بدست آوردن موفقیتها به قول ادیسون 999 بار امتحان کردم 999 اشتباه کردم ولی هر اشتباه تجربه ای خوب بود برای رسیدن به هدف یعنی اختراع الکتریسته نه اینکه یک خط بکشیم بگیم اینجاش با قوانین دین ما تطبیق ندارد اینجا موقعیت یه آقای که ادعای ته دین دارد به خطر میافتد اینجا آقای ایکس و ایگرگ که این فتوا رو داده اند پته شون میرزه رو اب و این به صلاح نظام و مملکت اسلامی نیست)
به دور از اوهام و اراجیف من در آوردی ایات عظام و مصلحت اندیشان خیالی بودن دین و حضور آن در زمینه های مختلف اجتماعی در عرصه جامعه در سی سال اخیر شما به خوبی تجربه کرده اید دیگر لازم به توضیح من نیست قرون وسطی و حاکمیت کلیسا بر جوامع اروپائی هزار سال طول کشید و تاریخ گواه این نابسامانی بزرگ بر جامعه بشری است و حالا نوبت ماست فکر کنم تازه سی سالش گذشته 970 سال دیگه ادامه داره این قرون وسطی ایران رضا جان ما برای پیشرفت باید با خودمون رو راست باشیم بسیاری از قوانین دست و پا گیر در اقتصاد ما عاملی به نام دین دارد بحث علم اقتصاد یک بحثه بحث اقتصاد مذهبی یا من در آوردی همین است که من و شما می بینیم


* * ** ** * ** ** * *
رضا: امیر جان ببین قرار شد منطقی بحث کنیم، اینجوری نمیشه، من فقط گفتم مزیت نبودش یا مضراتش چیه؟ کلی هم گفتم نه فقط اسلام، بلکه مسیحیت و یهودیت و . . . همه دین هستند، پس کلی صحبت می کنیم و بعد به جزییات می پردازیم پس خواهش می کنم به بیراهه نرو، هرجا که جزیی شد ایرادات جز رو بگو
ممنون


* * ** ** * ** ** * *
امیر حسین: رضا جان من هم کلی میگویم بحث من تمامی ادیان است نه فقط اسلام قبول دارم که اسلام از همه آنها پیشرفته تر است اما بی نقص نیست برای مثال دروغ کاری غلط است رو پنج هزار سال پیش یهود گفت چهار هزار سال پیش زرتشت گفت دو هزار سال پیش مسیح گفت و هزاروچهارصد سال پیش هم اسلام گفت خوب هر چه جلوتر میرویم علم پیشرفت میکند لازمه پیشرفت علم بشری زمان است طبیعی
است که اسلام از همه پیشرفته تر باشد
در مورد مزیت دوباره میگم وجود دین باعث بیراه رفتن میشه چرا که مذهب در زمان خودش کاربرد داشته نه در زمان کنونی مثال همه ما مطلعیم که ویندوز 95 در زمان خودش پیشرفت به سزائی محسوب میشد ولی در حال حاضر که ویندوز ویستا آمده بردن نام ویندوز 95 خنده دار است این بر همگان واضح و روشن است تمامی علوم تجربی است انسان از ابتدای بشریت بارها و بارها از انسان های نخستین تا کنون موارد بیشماری را به بوته آزمایش گذاشته و هر دفعه تجربه ای برای پیشرفت بعدی بدست آورده تمامی مذاهب ساخته ذهن بشر هستند و پیشرفت زمان به کامل شدن قوانین جوامع بشری شده است ولی هنوز هم بسیاری از قوانین با پیشرفت علم بشری به فراموشی سپرده میشوند این دوتا لازم و ملزوم یکدیگرند دیگه از این واضح تر بگم "نبود دین همش مزیته "چون ما ساختارهای اجتماعی و قانونی غلط گذشتگان را کنار میگذاریم و به
حقیقت های موجود دسترسی پیدا میکنیم بدون هیچ تعصبی همانند سایر ملل این تجربه را بسیاری از اقوام موفق در کشورهای دیگر دنبال کرده اند ما هنوز برگشتیم به هزار سال پیش آنها اینکه اسرار داشته باشیم تمامی قوانین در مذاهب مختلف از طرف خداوند آمده حال اینکه هیچ سندیتی دال بر اثبات این مسئله موجود نیست بهتر نیست به دنبال حقیقت مسئله بگردیم تا اینکه اسرار به کامل کردن نسخه ای منسوخ شده در تاریخ بورزیم علم رو دنبال کنیم نه سنت گذشتگان رو
مذهب = سنت
همین نه کمتر نه بیشتر حالا سنت اشتباه گذشتگان رو بی خیال شدن مزیت یا مضر؟
یه مثال بزنم رضا جان امام حسین شهید شده درست خوب اگر شهید نمیشد چه اتفاقی میافتاد؟
حق امام حسین خورده شده درست اگر خورده نمیشد چه اتفاقی میافتاد؟
آیا به حال من انسانی که بعد از سیزده قرن دارم در ایران با این همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی سر میکنم چه توفیقی داشت ؟ ولی میدونی برای ملای که بالا منبر میره و امام حسین رو روزی ده بار شهید میکنه و از این وسط پولی به جیب میزنه کلی فرق داره اینکه تو به به بدبختی خودت فکر نکنی قصه کسی رو بخوری که سیزده قرن پیش زندگی می کرده و در حقش ظلم شده مگر نه اینکه ایشان هم یک انسان بود به هر حال بعد از عمر طبیعی مانند پیامبر از دنیا میرفت باز هم چه فرقی برای من میکنه پیام امام حسین آزادی و آزادگی بود در برابر ظالمان زمانه
پس چرا همه اصل پیام رو بی خیال شده اند و چسبیده اند مراسم رو مگر در جامعه کنونی ما این همه بی عدالتی و ظلم نیست پس چرا همه سکوت می کنند اگر واقعا خودشون رو پیرو این تفکر میدانند ببین رضا جان پس بی خیال شدن هرگونه مذهب کاملا به نفع جامعه بشری است
نبودش همش منفعت و هیچ مضراتی نداره


* * ** ** * ** ** * *
رضا: چندین نکته در نوشته های قدیمت بود که دیدم با توجه به نوع دنبال کردن جواب ها ممکنه شبهاتت فراموش بشن؛
هر چند که تشبیه دین به ویندوز چندان سنخیتی نداره ولی با این حال با همین تشبیه جواب تو رو می دم، شما اگر اطلاعاتتون رو مرور کنید همه ویندوز ها دارای هسته مشترک هستند حال چه 98 باشه چه ویستا و با توجه به اون هسته مرکزی که قابل دسترسی نیست ویرایش های جدیدی از ویندوز روانه بازار می شه، که از نظر ایمنی و گرافیک و . . . به روز میشه، پس اگر مثال شما رو درست فرض کنیم باز منافاتی با دین نداره، تو در دین یک هسته متشکل از خدا و فرامین او و فرستاده و . . . داری (که البته بسته نیست) و با توجه به پیشرفت علم و دانش روز بروز فرامین خدا را در قالب های جدید به اجرا درمیاری و گاه تازه پی به وجود قوانینی در دین می بری!؟


* * ** ** * ** ** * *
امیر رضا: سلام
روز پيش در كنار درياي عمان در جزيره هرمز دور آتشي بوديم كه ديدم دو نفر بحث ميكنند يكي با تعصب خام و ديگري با تردد تام! آيا واقعا عمر ما اونقدر بلنده كه صرف بحث هاي بي انتها بشه؟؟؟؟؟؟
متاسفانه اين بحث ها كه ما جهان سومي ها رو هميشه درگير خودش كرده همچنان ادامه داره! اينكه مارو سرگرم سياست يا رد و قبول دين كنند!!!
دين به نظر من يه روش براي زندگيه كه ميشه ازش براي يه زندگي دست و آروم كمك گرفت... وقتي يكي ميشينه چراها رو ضبط ميكنه كه بكوبدش معلومه خيلي بيكاره! اگر هم بخواهيم براي دفاع ازش وقت تلف كنيم فرقي نداره! بچسبيم به يك زندگي آسوده و باورهامون رو دوست داشته باشيم و چيزهايي كه دوست داريم رو باور كنيم... و دست آخر به باورهاي هم احترام بگذاريم
شاد باشيد و سربلند!
ممنون


* * ** ** * ** ** * *
رضا: امیر جان با استناد به مطالبی که ذکر کردی و اینکه کتب زیادی مطالعه کردی نمی خوام معنی لغوی دین رو بازگو کنم، یا از کتبی که میدونم - میدونم مثلا کتاب غربزدگی جلال رو خوندی ولی با این حال بهت توصیه می کنم خط به خط بخون - هیچ کدوم رو قبول نداری مطلبی رو ذکر کنم فقط عقیده خودم و برداشت خودم رو از دین میگم، همونطور که تو گفتی
دین مجموعه قوانینی است که باعث میشه انسان سرشت انسانی خودش رو از دست نده، و بی دین کسی است که خود را ملزم و پایبند به این قوانین نمی دونه و برای رفتارش حد و حدودی قایل نیست، حالا این قوانین بنابه گفته تو ممکنه بصورت سنت منتقل شده باشه یا اینکه بنا به اعتقادات بعضی از ادیان بصورت قوانینی الهی بر پیامبران فرستاده خدا بر انسان ها ارائه شده و یا اینکه قوانینی باشه که تجمیع تفکرات یک عده باعث بوجود آمدن اونها شده
فرد بی دین، چون به چیزی پایبند نیست بسیار خطرناکه، چون هیچ چیز توجیح و توضیحی نمیتونه از رفتارش جلوگیری کنه، یک فرد قاتل یک آدم بی دین است چون برای خودش حدودی برای کشتن و نکشتن نداره، کسی که شخصیت دیگران رو لگدکوب میکنه یک فرد بی دینه چون حد و حدودی نداره، فردی که به عقاید جم احترام نمیذاره یک فرد بی دینه، کسی که رعایت قانون راهنمایی و رانندگی رو نمیکنه یک آدم بی دینه . . . چون اینا همگی حد و حدودی برای خودشون قایل نیستن
دین بیشتر توصیه است تا اجبار و بیشتر بر رفتار و اخلاق تاکید داره و چون اخلاق در سراسر زندگی، چه اقتصاد، چه ارتباط، چه سیاست و . . . تاثیر مستقیم میذاره پس وجود دین در این حوزه ها انکار ناپذیره، اقتصاد مبتنی بر دین نه به معنای عقب ماندگی که یعنی با توجه به اخلاقیات موجود در دین مورد نظر تجارت کرد، سیاست دینی با دین سیاسی متفاوته، ارتباط دینی یک ارتباط احترامی است و . . . این برداشت من از دینه، اگر جاییش رو قبول نداری بگو تا توضیح بدم

لطفا اعمال دیگران رو هم قاطی بحث نکن من جوابگوی عقیده و اعمال خودم هستم نه آیت الله فلان و فلان و حسن و تقی


* * ** ** * ** ** * *
رضا: امیر رضا جان ممنون، مشکل این نیست که چرا بحث هست، مشکل اینه که اطلاعات ناکافی ما از دین و آیینمون باعث شده که با طرح چراهایی فکر کنیم که مشکل از دینه نه آگاهی افراد، یه سوال من از شما می پرسم: زندگی یعنی چی؟
زندگی از منظر جونای امروزی (که البته خودم رو هم مستثنی نمی کنم) یعنی یه ماشین آخرین مدل زیر پا بودن و خونه فلان داشته باشن و تعطیلات ساحل فلان جا بودن و . . . ولی زندگی برای انسشتین و نیوتن که امیر گفت یعنی فکر کردن، جستجو کردن و یافتن و از منظر یک روسپی یعنی هر شب در آغوش کسی بودن و . . . زندگی تعاریف متفاوتی داره شاید زندگی اونی باشه که ما هیچگاه بهش فکر نمی کردیم
پس پرسش و جستجو و یافتن همون زندگی است


* * ** ** * ** ** * *
امیر حسین: بنده متوجه نشدم من در مورد احکام دین و نظریات ایشان تردید دارم سندیت برای من مهم است شما میگوئید پیامبر سواد نداشته من سندیت این موضوع را میخواهم نه اثبات علمای دین در مورد این مسئله
من چند سئوال دارم اگر محمد سواد نداشته چطور با خدیجه ازدواج میکند و تمامی حساب و کتاب و حسابرسی تاجری زن مانند خدیجه را به عهده میگیرد و به محمد امین مشهور میشود ؟
این مسئله با توجه به بی سوادی ایشان چگونه میسر است؟
در مورد علم لدنی که بسیاری براین عقیده اند آیا مشابه یا همانند هم در تاریخ بشریت وجود دارد یا خیر؟
چگونه فردی بی سواد بر آموختن علم تاکید دارد حتما در روایت ها شنیده اید که ایشان گفته اند حتی علم در چین هم بود به کسب آن بپردازید پس چرا خود به آموختن علم و داشتن سواد اقدامی نکرده اند؟


* * ** ** * ** ** * *
امیر حسین: امیر رضا خان سلام شاید این مسئله برای شما خنده دار باشه ولی ریشه بسیاری از مشکلات جامعه ما اینکه برای خیلی از سئوال ها در دین هیچ جوابی وجود نداره و برای هر چیزی یک تبصره ویک راه باز میشه به خصوص در شیعه مثال دروغ حرامه ولی در کنارش تقیه مطرح میشه یعنی جون شما در خطر باشه میتونی به راحتی دروغ بگی این مسئله حتی در وهابیون هم مصداق نداره و مادر بسیاری از مشکلات از
همین جا منشائ میشه اینکه قوانین ما در این کشور از دین منشائ می گیره و چون دین وضعیت مشخصی نداره (هیچ تعریف درست و کاملی از دین شیعه موجود نیست)هر کس تعریف خواست خودش رو از دین بیان میکنه در نتیجه چون نیافتند حقیقت ره افسانه زدند و این میشه که بعد از چهارده قرن هنوز ما شیعه ها داریم در جا میزنیم چون نمی خواهیم از این پوسته ای که خود برای خود تنیده ایم رها بشیم و رو به علم بیاریم
رضا جان
لپ کلام
شما بر این باورید که ما یک کوله پشتی داریم که در آن چیز های ارزشمندی وجود داره که باید اونها رو حفظ کنیم ولی بنده معتقدم که بسیاری از اندوخته های ما فاسد شده و تاریخ مصرفش گذشته برای نصب ویندوز ویستا بروی سیستم های شخصی باید امثال نود و هشت رو کامل فورمت کرد تا به نتیجه مطلوب رسید چون عوامل فاسد شده مثل ویروس بسیاری از ایده ها جدید و ناب رو از بین میبره و فاسد میکنه پس باید این کوله بار رو از نو ساخت تعریف قوانین جدید با توجه به شرایط جامعه کنونی و جهانی لازمه وتا این آپدیت انجام نشه وصله زدن به اب دوغه
اسرار بر دین چیزی رو درست نمیکنه چون صورت درستی از دین وجود نداره در تمام مذاهب همین گونه است
چرا فکر میکنی در دنیای که نزدیک به شش میلیارد انسان زندگی میکنه فقط افرادی که پایبند به قوانین مذهب هستند درست می اندیشند و درست رفتار میکنند فردی که در خارج از ایران زندگی میکنه این فرهنگ براش جا افتاده که به قوانین عرفی و اجتماعی احترام بذاره و رعایت ان قوانین به نفع خودشه همین طور به اخلاقیاتی که به پایداری یک خانواده کمک میکنه ربطی به دین نداره
پس این تعریف شما از دین تعریف درستی نیست چرا فکر میکنی کسی که به دین پایبند نیست فرد خطرناکیه اتفاقا بر عکس فردی که متعصب به مذهب باشه فرد کاملا خطرناکیه چون ایشان تسلیم امر صاحبان دینه و برای حفظ دینی که بسیاری از اشتباهات رو داره دست به هر عمل نادرستی میزنه شما مثال فرد قاتل رو میزنی بسیاری از افراد در دنیای کنونی ما به نام دین و مذهب مرتکب قتل میشوند چه کسی به این ها اجازه میدهد میلیونها انسان رو به نام دین مداری بکشند نمونه اش رو در بسیاری از ترورهای دینی در جامعه جهانی همگان شاهدند اگر به گفته شما توصیه است پس چرا الزام و اسرار بر اعمال و قوانین دینی است و در آخر نکته همین جاست چون صورت درستی از دین وجود نداره برداشت شما از دین اینگونه است
بازهم میگم همه بدبختی ما از دین مداری به صورت کنونی برداشت های شخصی از دین است زیرا که هیچ صورت درستی از دین و دین داری موجود نیست از هر طرف دری در دین باز میشه مخصوصا شیعه مثال آقا شهرام رو برات دوباره تکرار میکنم شما یک سیب در وسط یک میز قرار بده و از یک طرف نوری بر مقطعی از سیب از یک جهت بتابان و چهار سمت میز هر کس از یک زاویه قرار بگیرد هرکس دید خودش را نسبت به سیب و زاویه آن تفسیر میکند همه بر درستی آن اسرار دارند از نگاه خودشان یکی میگوید سمت چپ سیب نور میخورد دیگری میگوید سمت راست و الی آخر این در مورد شیئی موجود است وای به وقتی که صورت درستی از قضیه موجود نباشد برای سعادت حقیقی باید مذهب رو کنار گذاشت بسیاری از مسائل مهمتر از مذهب است که باید به آنها پرداخت شود و تا این مهم میسر نشود کار ما و مملکت ما بهتر از این نخواهد شد "من دیگر بحثی ندارم
گذشت زمان حقیقت ها رو روشن میکنه ولی بنده به شخصه از قرار گرفتن در این پروسه زمانی به حال خودم و مردم این جامعه متاسفم و همچنان منتظر رنسانس در این کشور نمی مانم بلکه برای اتفاق این تحول تلاش و مبارزه می کنم با هر اندازه که بتوانم چه با نوشتن چه با تصویر چه حتی انتقال افکار به نسل های جوان و نسل بعد


* * ** ** * ** ** * *
رضا: فکر می کنم با توجه به مباحثی که مطرح کردی ذهنی آشفته داری چون مطالب را با هم در آمیختی و از هرطرف سخنی گفتی ولی خب در هر حال همه نیاز به بازنگری عقاید و نظرات برداشتی خود هستیم: با توجه به چند گفتگویی که گذاشتی سعی می کنم در حد توان و به اندازه فهمم ایراداتی رو که مطرح کردی رو بصورت دسته بندی رفع ابهام کنم (هرچند که میدونم قانع نمیشی) (؛
درباره قرآن گفتی و ایراداتی رو مطرح کردی، اولا که ما بر این اعتقادیم که قرآن کتابی است آسمانی که برای هدایت انسان آمده، کلا کتاب های آسمانی، تورات، انجیل، قرآن و . . . (بلا تشبیه) شبیه کتاب راهنمای کالای تولید شده است که شرکت و کارخانه مربوطه همراه کالای خود برای مشتریان ارسال میکنه تا مشتریان بتونن درست و بهینه از اون دستگاه استفاده کنند، پس قرآن و کتب دیگر نباید شامل علوم متفرقه باشه بلکه باید بر اخلاقیات و انسان موندن انسان ها تکیه داشته باشه
قرآن بر یک فرد بی سواد نازل شده به این جهت که بگوید این زاییده ذهن فرد گوینده نیست، نه موارد دیگری که مورد شبهه شماست، در اصل خداوند می خواسته با اینکار آسمانی و معجزه بودن قرآن رو به انسان ها نشان دهد
با توجه به اینکه من و خیلی های دیگه معتقدیم که پیامبر اسلام آخرین پیامبر است بنابراین طبیعی است که کتابی که به همراه وی برای هدایت انسان ها نازل شده بطریقی باشد که متناسب با شرایط آن زمان و بعد از آن باشد و بگونه ای باشد که افراد راه گذشتگانی را که به نابودی کشیده شدند را نروند (همانند تاریخ) پس طبیعی است که در آن داستان هایی نیز از گذشتگان برای عبرت کسانی که شنیدند و کسانی که در آینده می خوانند، ذکر شده باشد.
کلمات در حد بلاغت بکار برده شده که در هر دوره زمانی با توجه به پیشرفت دانش و تفکر افراد می توان برداشتی جدید نمود، اگر کلمات به گونه ای بود که متناسب با زمان انزال قرآن می بود، ایراد شما کاملا وارد و بجا بود و قرآن امروز به کار ما نمی آمد و تاریخ مصرف آیاتش گذشته بود، ولی اگر به آیات نگاه کنید خواهید دید که هر آیه اشاره ای غیر مستقیم به دانشی است و یا نکته ای است و بعد در آخر با کلماتی مانند "نمی بینید"، "نمی اندیشید"، "فکر نمی کنید" و . . . انسان را متوجه به تفکر در مورد آن موضوع مورد اشاره می کند مثلا "در آفرینش آسمان و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، مایه های عبرتی برای خردمندان است" (سوره آل عمران/190) خب در این آیه خدا با توجه دادن انسان به تفکر درباره اختلاف شب و روز می خواسته چرخش زمین به دور خود، چرخش ماه به دور زمین، چرخش هر دو اینها به دور خورشید و حرکت وضعی ستارگان و سیارات و . . . (و یا شاید چیزهایی که هنوز ما نمی دانیم) متوجه سازد، اما آیا من و تو می اندیشیم و تفکر می کنیم؟ آیا درستی آیات فقط همین شبهه وارد کردن است و به همون "آزمون و خطایی" که در زندگی گفتی نیاز ندارد؟ اگر بگی نه معلوم میشه سیاست یک بام و دو هوا داری!؟ آیا (من به عنوان کسی که قبولش دارم و تو به عنوان یک کتاب معمولی) موقع خوندن قرآن در مورد آیاتش مثل کتاب فیزیک شب امتحان در موردش فکر کردیم؟ و هزار آیای دیگر؟ کمی تامل کن، فکر کن، "چرا" آوردن خوبه ولی در جایی که به دنبال جواب باشی، والا گفتن "چرا" و رد شدن از کنار جوابی که در پی "چرا" است همون چیزی است که تو خود نکوهش کننده اون هستی!؟
آیه 54 سوره لقمان: "و او کسی است که از آب انسانی آفریدو او را دارای پیوند نسبی و سببی گردانید و پروردگار تو تواناست" آیا این آیه بیانگر همون دی ان ای و خواص ژنتیکی و . . .نیست که الان در سلول های بنیادی و طب دارن از اون استفاده می کنند که از سلول های بنیادی اقوام بیمار برای التیام بیماری افراد استفاده می کنند؟ آیا این همین تشخیص هویت امروزی نیست که با توجه به خویشاوندان انجام می دهند؟ (اگر فقط در مورد همون پیوند سببی و نسبیش دقت کنی می بینی همه این جواب ها را می تونی از اون استخراج کنی ولی ما هیچگاه در آیاتی که می خونیم تفکر نمی کنیم، می پرسیم چطور ممکن است ولی به دنبال جواب نمی رویم، یعنی فقط مطرح کننده سوالیم که جوابش را نمی دانیم و به دنبال جواب هم نمی رویم)؛ " بقره آیه 169 می فرماید " جز این نیست که شیطان شما را به بدی و ناشایستی وا می دارد و بر آن می دارد که آنچه را نمی دانید به خداوند نسبت دهید" (؛

همه آدم هایی که گفتی و نگفتی از جمله: زکریای رازی، ابوریحان، خوارزمی، ابوعلی سینا، فیثاغورث، انیشتین، ارشمیدس و . . . همه چیزهایی رو یافتند که آفریده شده بودند، اینان فقط یابنده بودند، خالق کس دیگه ای بود (و اگر آنچه درخت در زمین هست، قلم شود و دریا چون مرکب سپس هفت دریا به آن مدد برسانند، کلمات الهی به پایان نرسد که خداوند پیروز فرزانه است. لقمان/27) که انسان را امر به رعایت اخلاقیات کرده و نمونش رو هم در عکس هایی که حامد عزیز گذاشته می بینیم، دانش بدون اخلاق میشه بمب اتم برای هیروشیما، دانش بدون وجدان میشه همین کشتار چینی ها بدست ژاپنی ها، جنگ بدون آدمیت میشه زندان گوانتانومو و . . .
پس خداوند در کتابش برای همین منظور بیشتر بر اخلاقیات و داستان تکیه کرده و والایی دانش و عقل رو با والایی اخلاق همراه کرده، دانشی که خود انسان با تفکر (چیزی که خدا از انسان خواسته) به دست بیاره و از این یافتن پی به خدا و حکمت و دانش آفریننده اش ببره، نه اینکه دانش رو وسیله قدرت و ظلم بر دیگران کنه

در مورد پیامبر گفتی و اینکه ایشون سواد نداشتند و . . .، بی سوادی ایشون یعنی سواد نوشتن و خواندن نداشته نه اینکه نعوذ بالله درک و فهم نداشتند، دوم همونطور که گفتم این صفت نه امتیاز پیامبر که برای راستی آسمانی بودن قرآنه و اینکه پیامبر این قرآن رو از خود نگفته است
سوم اینکه چه کسی گفته کسی که فاقد امتیازیه نباید دیگران رو امر به داشتن اون امتیاز کنه؟ الان خیلی از پدران و مادران هستند که سواد ندارند ولی دارای فرزندانی دکتر و مهندس هستند و فرزندان فرزندانشان و دیگران رو هم تشویق به داشتن تحصیلات عالیه می کنند. این دو هیچ تضادی با هم ندارند، چه بسا کسی که دارای صفتی نیست احتیاج به داشتنش رو بیشتر از کسی که دارای اون هست بدونه!؟ (از نظر من این دلیلت خیلی ابتدایی و بچه گانه بود، البته با عرض معذرت)(؛
چهارم اینکه من کسی رو می شناسم که اسم خودش را هم بلد نیست بنویسه و شماره تلفن رو باید عدد به عدد بهش بگی و اگر دو رقمی بگی نمی تونه بگیره ولی با اینحال به طریق خودش و حتی راه رفتن روی سطوح، زاویه و شیب سطح رو هم بازگو میکنه! کسی رو میشناسم که با ترازوی شاهین دار هنوز که هنوزه جنس هاشو میفروشه، ولی برای اینکه کم فروشی نکنه در کفه مقابل جنسی که میکشه یک پلاستیک خالی (همونی که برای حمل اجناس فروخته شده استفاده میکنه) در کفه مقابل قرار میده، کسی رو دیدم که با چرتکه یک حساب ده رقمی میکنه، در صورتی که اکثر ماشین حساب ها هم تا 8 رقم بیشتر نشون نمیدن؟ بابا طاهر (عریان) در احوالاتش که بین مردم هم زبانزده اینه که آدم بی سوادی بوده ولی میبینی که شاعر بزرگیه؟ بازم بگم؟

اگر طالب شناخت حقایقی باید بگردی و تحقیق کنی و تفکر کنی و الا هر بچه ای می تونه سوالاتی مطرح کنه که کل هستی و وجود خدا رو زیر سوال ببره و البته به "دنبال جواب" همین سوالات گشتنه که به راستی ما رو رهنمون خواهد کرد. (به راستی در این قرآن برای مردم هرگونه مثلی زدیم و اگر معجزه ای برای آنان بیاوری، کافران گویند شما جز باطل اندیش نیستید. روم/58)؛

باز میام و بقیه موارد رو هم به قدر توان و حوصله خودم توضیح میدم، آخه زنگ نوشتنم تموم شده و باید برم سراغ کار بعدیم (؛
راستی برام جالبه که " از اول تاریخ تا کنون هیچ بنده ای با خداوند در ارتباط نبوده و نیست و نخواهد بود اثبات این مسئله به سادگی میسر است" دوستدارم اثباتت رو بشنوم
و یک سوال دیگه دستگاه کپی رو برای چی شرکت شارپ و کانن و . . . درست می کنند؟

بازم میام شاید با تفکری جدید(؛


* * ** ** * ** ** * *
امیر حسین: رضا جان قبل از اینکه برات توضیحاتی رو بدم باید یک مسئله رو روشن کنم مدتها پیش به سفارش آقای حسن زنگنه معنی قران رو در صد وهفتاد صفحه تایپ کردم پس کلمه از قران نمونده که نخونده یا تایپ نکرده باشم دوست داشتی یک نسخه برات بفرستم
در قران آیات و کلمات تکراری بسیاری موجود است در قران آیاتی هست که در صحت آنها شک وجود داره این رو خودت هم میتونی تجربه کنی بسیاری از کلمات بارها و بارها تکرار شده شبیه به هم و با یک لفظ و با یک شکل میتونی مطالب قران رو دسته بندی کنی برای خیلی از دستوارت صورت کلی بیان شده و به چگونگی و انجام آن هیچ اشاره ای نشده آیا هیچ مدرکی که دال بر این ادعا که در سوره بقره میشه نسبت به معجزه بودن قران داری؟
یا میخواهی دوباره از خود قران آیاتی رو بر اثبات این مسئله بیاری؟
چه چیزی در قران باعث شده آن رو معجزه تمام بدونی ؟
قران هم کتابی است همانند کتابهای مذهبی دیگر درسته کامل تر ولی بی نقص نیست میتونی تحقیق کنی اگر به گفته شماست پس نستر داموس هم با کتابی که داره پیغمبر خداست و کتاب او نیز قران دیگر است چون هر کس میتونه استنباط خودش رو از آن انجام بده و به نحوی از اون پیش بینی های آینده رو استخراج کنه
صورت مسئله خیلی ساده است این ها که شما میفرمائید نظریات و برداشت سلیقه ای از مذهب "چه کسی گفته پیامبر اسلام آخرین پیامبر است "این دروغ بزرگی است تاریخ اثبات کرده بعد از ایشان پیامبران بسیاری با مذاهب مختلف ظهور کردند این ها که تو میگی دلیل مستددل و کافی برای همه مردمان جهان نیست منطقی بحث کن عینک دین رو بردار تا بدون هر تعصبی علمی بحث کنیم هیچ بنده ای با خداوند در ارتباط نبوده و نیست زیرا که بشریت هیچ تعریف درستی از خداوند با توجه به حواس پنج گانه ندارد و در نتیجه هیچ ارتباطی از لحاظ علمی قابل تعریف نیست هیچ بنده ای نمیتواند ادعا کنه که با خدا در ارتباط است چون مشابه ندارد فقط در گذشتگان امکان داشته؟ چرا در عصر ما با این همه پیشرفت امکان این ارتباط نیست اگر بنا به استدلال شماست که هر کسی میتواند بگوید آیات الهی توسط فرشتگان بر قلب مبارکش نازل میشه هرکس که این ادعا رو میکنه دروغ است چون سندیتی قابل درک و مستشهداتی قابل فهم برای جامعه انسانی نیست مگر آنچه دین داران از خود میبافند معجزهای که شما بهش ایمان داری چرا قابل درک برای جوامع انسانی نیست همه معجزات در تاریخ و گذشتگان بوده نه در حال و تنها برای پیامبران خدا و نه غیره این ها همه کشکه چون فقط در باور مذهب گرایانه نه در سطح عمومی جوامع پس میبینی رضا تو خودت رو درگیر اندیشه های مذهبی کرده ای نه علمی علم چیزیکه سندیت اون بر همگان روشنه و قابل تجربه و تعریف است نه اوهامات گذشتگان نه در ماورا نه در اثبات با ایاتی که برای 80 درصد مردم کره زمین قابل تعریف نیست و اصلا این مطالب را قبول ندارند چه برسه درباره اش بحث راه بیندازند مانند ما مسلمونها رضا این ظرف رو خالی کن تا حقیقت ها رو ببینی تا زمانی که این ظرف پر شده از اندوخته های گذشتگانی که تو به آنها استناد میکنی نمیتونی چیز دیگه ای رو قبول کنی از این حیطه ای که برای خود قرار دادی بیرون بیا تا حقیقت برات روشن بشه شاعر مسلکی رو بزار کنارتمام


* * ** ** * ** ** * *
رضا: اینکه شما چیکار کردی مهم نیست، اینکه شما چیکاری می کنی و انجام خواهی داد مهمه، (این همون عاقبت بخیری است) اینکه شما همه قرآن رو تایپ کنی نه یک بار که 1000000 بار ولی در موردش تفکر نکنی با کسی که اون رو برای 1 بار هم نخونده باشه و درک نکرده تفاوت چندانی نمی کنی، حالا سفارش دهنده که جای خود داره، هر کس که می خواد باشه. (و از آنان بیسوادانی هستند که کتاب آسمانی [تورات] را جز با قرائتی طوطی وار نمی دانند و جز پندار نمی بافند. بقره/78)!؟
و اینکه در این تحقیق اجباری، شما پی به تکراری بودن کلمات مورد استفاده در قرآن بردی چندان جای تعجب نیست، چون شما اگر یک کشف الایات پیدا می کردی تعداد درست تکرار کلمات (چه با "ال" و چه بدون آن) را بهتون نشون میده، ولی اینکه تو از این تکرار پی به عدم صحت آیات بردی بسیار شگفت انگیزه، چون با این استدلال (وجود تکرار کلمات=عدم صحت کلام) استدلال هایی که در بالا نوشتی صحیح نیست و دیگر نیازی به بحث نیست!؟

یادآوری: حروف پایه اصلی هر زبانی است که از کنار هم قرار گرفتن آنها کلمه و از کنار هم قرار گرفتن کلمات جمله بوجود میاد و در یک گفتگوی معمولی (همین بحث من و شما) گاهی ده ها بار و یا شاید صد ها بار برای رسوندن معنی مورد نظر از یک کلمه استفاده بشه!؟ این دلیلی بر نادانی و درست نبودن گوینده نیست، شاید مخاطب آنقدر فهیم نباشه که بتونه با یک جمله مطلب مورد نظر رو دریافت کنه، در ثانی تکرار یک موضوع نشان دهنده اهمیت موضوعه و برای متوجه کردن افراد به موضوع مورد نظره نه صحیح نبودن گفتار!؟
سوم اینکه در مورد صحت و سقم یک مطلب باید مشرف به اون بود، مثلا تو نمی تونی در مورد فعل و انفعالات درون زمینی چیزی رو بگی (اگر اینطور باشه خودتون رو به سازمان زلزله نگاری آمریکا معرفی کن، که خیلی به دنبال یک همچین آدمیه (؛) ولی می تونی در مورد اتفاقاتی که درون دستگاه کپی مغازت هست صحبت کنی. (البته تا حدودی!) چون بعضی اوقات بدون اطلاع تو خراب هم میشه!؟ بنابراین تو وقتی می تونی صحت و سقم نظریه ای رو مورد بررسی قرار بدی که عالم به همه علوم تا انتها اون علم باشی (یعنی تو اونقدر در تمام علوم، عالم باشی که هیچ چیز تازه ای دانشمندان نتونند به تو بگن که تو قبل از اونا نمی دونستی) تو یک همچین علمی رو داری؟ اگر بگی آره که دروغگویی بیش نیستی! چون اگر داشتی دیگه نیازی به رفتن پزشک در هنگام بیماری نداشتی، از نظر اقتصادی بجای بیل گیتس بودی، از نظر علوم تجربی به تنهایی بجای داشمندایی بودی که چندی پیش دستگاهی رو راه انداختن . . . پس لطف کن بگو این صحت و سقم آیات رو با کدوم سنگ محک خودت سنجیدی؟ در صورتی که نسبت به علوم مختلف آگاهی لازم رو نداری؟ اگر تو در زمینه ای بحث کنی که در اون نادانی، قضاوت تو در اون مورد جز نادانی چیز دیگه ای نیست،درست مثل افرادی که گالیله را بخاطر گردش زمین محکوم به مرگ کردند!؟ کمی فکر کن! اینکه هنوز که هنوزه با توجه به رشد دانش بشری می تونیم از آیات قرآن چیزهایی رو پیدا کنیم که با علوم تطبیق میکنه، خوش معجزه نیست؟ اینکه حتی برای بحث من و تو هم میشه ازش دلیل استخراج کرد دلیلی بر اعجازش نیست؟ اون آیه اختلاف شب و روز از سوره بقره بود، آیا اعجاز نیست؟

اگر آیات قرآن برای 80 درصد مردم جهان قابل تعریف نیست، یعنی 20 درصد اون رو درک کردند، ولی چه مقدار از این 80 درصد باقیمانده با تو همراهند؟ قطعا 80 درصد نیستند؟ چون مسیحیان، یهودیان، بودایی ها و دیگر پیروان دین ها شامل گروه شما نمیشن!؟ (چون شما مشکل عقب ماندگی رو به کل دینداری میدونین و با دینداری مخالفید) پس میبینی کسانی که با تو موافق نیستند - در خوشبینانه ترین حالت - 80 درصد هستند نه با دین اسلام!؟ (چون دین اسلام و مسیحیت و یهودیت و . . . مشترکاتی دارند) در ثانی جامعه جهانی و افراد با چیزی که می آموزند به پیش می روند، هر کسی با توجه به چیزی که می آموزد برداشتی می کنه، وقتی در نظر دیگران اسلام رو خراب می کنند و شبهه وارد می کنند و اجازه پاسخگویی نمی دهند (مانند ماشینی که به ماشین دیگه ای میزنه و فرار میکنه) فهمیدن راستی سخت میشه!؟ تو یک شبکه جهانی به وسعت بی.بی.سی و سی.ان.ان در اختیار جامعه مسلمان قرار بده اون موقع بهت می گم که اسلام قابل درک نیست یا چیزهای دیگه، نمونش همین دو شب پیش احمدی نژاد (فقط به عنوان یک مسلمون نه چیز دیگه) یک تبریک به مناسبت سال نو میلادی در شبکه سی.ان.ان گفته ببین چقدر به رئیس شبکش خرده گرفتن؟ اگر اسلام چیزی برای گفتن نداره پس چرا از گفتگو درباره اسلام در شبکه های رسمی و بزرگشون جلوگیری می کنن، چرا مناظره نمی کنند؟ مگه معتقد نیستند که اسلام چیزی جز خشونت و . . . نیست، اگر بر این باورند با مناظره صداقت گفتارشون رو چرا به همه نشون نمی دهند؟ چرا شرایط رو مهیا نمی کنند که مردم خود انتخاب کنند؟ چرا فقط دوست دارند اون چیزی که خودشون میگن رو مردم باور کنند، چرا کلیسا از فراگیر شدن اسلام در غرب می ترسه؟ چرا مدعیان آزادی با یک روسری بر سر یک زن مخالفت می کنند؟ (مگه آزادی از نظر اونا این نیست که هر کس هرطور دوست داره باید بگرده؟) اینکه اونا از هیچ می ترسن خیلی مسخره است! ولی فکر می کنم اسلام آزادیش رو حداقل به تو نشون داده! (؛

در مورد ادله آوردن من از قرآن گفتی، از قرآن دلیل آوردم به چند علت: اول اینکه تا جایی که من می دونم نماز می خونی (در نماز هم تمام سوره های قرآنی خونده میشه یا تو چیزی رو می خونی که اعتقاد به عدم صحتش داری،که کار ابلهانه ای است یا اینکه باور داری که راسته که من دومی رو رو در موردت پذیرفتم) و اینکه با توجه به گفتار خودت که:"در قران آیاتی هست که در صحت آنها شک وجود داره" با بکار بردن کلمه "هست" پی بردم که با تمام آیات مشکل نداری و فقط بعضی از اونا رو رد می کنی!؟ پس معقولانه بود که از قرآن برات دلیل بیارم.

اینکه چرا آیات قرآن کلی است، خوب برای اینکه خدا به انسان عقل داده تا کشف کنه، اگر تمام جزییات را خداوند بیان می کرد آنوقت وجود عقل در انسان ضروری نبود و آنگاه زندگی و رشد کردن چه معنی داشت؟ اون وقت تو میتونستی برای من نیوتن، فیثاغورث رو مثال بزنی و من برای تو ابوریحان و بوعلی و خوارزمی و شیخ بهایی و . . رو مثال بزنم، اون موقع هیچ کس بر دیگری برتری نداشت و زندگی بی ارزشی بود، این یک دلیل ساده است، پس همونطور که پرسش برای خودت مطرح می کنی به دنبال جواب هایی برای سوالات خودت باش تا یک نوع خود پژوهی انجام بدی!؟

اگر لیوان گنجایش دریا رو نداره اشکال از دریا نیست، مشکل از لیوانه که نمی تونه دریا رو داشته باشه و برای اینکه نقص خوش رو موجه جلوه بده میگه دریا خوب نیست، آدما توش غرق میشن ولی تو لیوان غرق نمیشن؟ دریا کثیفه و توش میکروبه ولی تو لیوان آب معدنی دماونده؟ باید فهمید دریا رو (؛

گفتن "دروغی بیش نیست" از کی تا بحال در ادله منطقی جا باز کرده؟ اینکه پیامبر ما آخرین پیامبره هیچ شکی نیست، ولی اینکه آیا کسی ادعای پیامبری بعد از ایشون نکرده حرف دیگری است، همین الان خود تو هم می تونی ادعا کنی که پیامبری ولی اینکه آیا واقعا هستی یا نیستی مهم است، پیامبر فرستاده ای از جانب خدا بود که با توجه به آیات کتب آسمانی دیگر دلیل بر ختم رسل بودنش موجود است، (تاریخ هم این رو ثابت میکنه، البته من نمی دونم کجای تاریخ برای شما قابل قبوله تا ادله لازم رو بیارم)!؟
متاسفم برای اینکه برای تو باید دلیل بر پیامبر نبودن نستر داموس بیارم و کتابش رو با قرآن مقایسه کنم، اولا قرآن یک کتاب علمی است نه یک کتاب پیشگویی، کتابی است که باید خوند و تفکر کرد کتابی است که هر کس از ظن خودش یارش میشه تا از دورنش جستجوی اسرار کنه؟ قرآن کتابی است که برای راهنمایی انسانه نه وقوع حادثه! پیش بینی قطعی یک حادثه چه کمکی به انسان ها میکنه جز اینکه مردم از ترس و بیم زندگی روزانه خود رو فراموش کنن و فقط به انتظار وقایع مورد اشاره باشند، در حقانیت نستر داموس شما همین بس که با توجه به پیشگویی های ایشون من و تو چندین سال پیش از این - در رسیدن دنیا به انتهای عمر خود - مردیم و الان هم روح های ما دارن با هم بحث می کنند (؛

سوال: با توجه به مطالبی که ذکر کردی من نفهمیدم که تو تاریخ=دین (تعریف دین از نظر تو:" فرد دین دار فردی که بر اساس جهان بینی که خود از محیط اطراف خویش دارد خویش را ملزم به رعایت قوانین سنتی[مساوی با تاریخ است یا نامساوی؟] می کند") رو قبول داری یا بی دینی؟ هر جا که می خوای استناد کنی مثال از تاریخ و گذشتگانی میاری که خود در راستی اونا شبهه وارد کردی؟!

در مورد ارتباط گفتی و باز تو را به ندونسته های خودت متوجه می کنم، اگر 100 سال پیش یا حتی بعد از اون که تلفن هم اومد، به کسی می گفتی دستگاهی میاد که تو بدون وصل کردن سیم (تلفن همراه) می تونی تو خیابون راه بری و صحبت کنی قبول می کرد؟ قطعا تورو دیونه فرض می کرد!؟ ولی الان موبایل یک چیز بچه گانه شده و اطلاعات بچه های امروزی در مورد موبایل شاید به مراتب بیشتر از والدین باشه؟ الان دانشمندان دارن بر روی اتصال وایرلس کردن جریان برق مطالعه می کنند!؟ (فکر کنم این مثالم غیر دینی بود؟(؛) پس چیزی که ما نمی دونیم دلیل بر عدم وجود نیست! علوم در دوران ما تمام نشده، علم هر روز و هر روز در حال پیشرفت است، پس سعی کن تا انتها (اگر عمر من و تو کفاف داد) صبر کنی شاید جوابی علمی قابل شهود برای سوالت دانشمندان مسلمان و یا فرنگی مورد قبول شما پیدا کنند که کار من و راحت تر کنه (؛

در مورد ادله مستشهداتی (؛ و قابل درک و فهم گفتی، و اون اینکه همه چیز قابل شهود نیست امری بدیهی است چون حواس انسان محدود به مرزهایی است که همه چیز رو (حتی در حیطه خود) نمی تونه درک کنه!؟ مثلا جریان برق رو در کابل های خیابون نمی تونی ببینی! صدای نهنگ ها رو با گوش نمی تونی بشنوی! جابجایی هوا رو (سرد و گرم که به بالا و پایین رفت و آمد می کنند) نمی تونی حس کنی مگر در جریانات شدید! مزه و بوی آب آشامیدنی رو نمی تونی بفهمی! پس این نتونستن ها دلیل بر عدم وجود نیست در ثانی همه افکار و درک ها در حد هم نیستند که همه چیز رو همه بتوانند درک کنند و بفهمند، اگر من و تو در مورد مسئله ای مشکل داریم و نمی فهمیم و بقیه می فهمند، مشکل درک و فهم من و تو ست.

معجزه همیشه هست، اگر عاقل باشیم! معجزاتی که در زمان پیامبران اتفاق می افتاده بخاطر جهالت مردم بوده و تفکر نکردنشون، اگر تفکر کنی نسیم صبح هم معجزه است، خورشید هم معجزه است زمین هم معجزست، چرخش ستارگان بدون برخورد به هم معجزست، کره و عسل صبحونه هم معجزست، زندگی همش معجزه است. اگر خودمون رو بزرگ نکنیم تا چیزهای بزرگ رو معجزه ببینیم هر روز از صبح تا شب معجزاتی رو میبینیم

در مورد مطالبی که گفتی در آخر چندتا نکته رو یادآوری می کنم؛
اول اینکه: به عنوان گفتگو دقت کن، من سعی ندارم تو رو متقاعد به نگرش خودم بکنم و تو هم مثل من فکر کنی و بیاندیشی، پس تو هم به خودت اجازه نده که این کار رو انجام بدی و حق نداری به اعتقادات من توهین کنی و با سفسطه حرفای خود رو مستدل قرار بدی، که اینکار از نظر من یعنی پوچی و بی ظرفیتی و چنین افرادی لیاقت بحث و وقت گذاشتن رو ندارن. اگر قرار بود که هر کس طرف مقابل را در بدو امر محکوم به ناراستی کنه و بگه اشتباه میکنی نیاز به بحث نبود. اگر تو معتقدی که من اشتباه می کنم، منم هم میگم تو اشتباه می کنی و چون تو هیچ نشونه ای از برتری نسبت به من نداری هیچ دلیلی بر اجرای توصیه تو نمی بینم، پس لطف کن از امر کردن بکاه و به استدلال های منطقی بیفزای!؟

دوم اینکه: اگر چیزهایی که من میگم برداشت سلیقه ای از مذهبه، چیزهایی هم که تو میگی برداشت های خصمانه نسبت به دینه، تو به مذهبی و اعتقادی بودن حرفای من نگاه نکن و راستی و ناراستی اونا رو بسنج، اگر حق است (چه مذهبی و چه غیر مذهبی) بپذیر و اگر حق نیست نپذیر (چون ما هرچه می بینیم جز دین چیز دیگه ای نیست) همونطور که من فقط به راستی و ناراستی حرفای تو نگاه می کنم

سوم اینکه: من ظرفم رو خالی نمی کنم چون معتقدم اونقدر زندگی نمی کنم که برسم دوباره پرش کنم، ولی هر چیز خراب رو سعی می کنم بیرون بریزم و تجربه دیگران ارزشمند و عمر خودم ارزشمندتر از این حرفاست که بخوام برای تجربه مجدد مصرف کنم

ببخشید. سعی کردم دسته بندی شده پاسخ بدم(؛ بدرود


* * ** ** * ** ** * *
امیر حسین: آفرین رضا دقیقا به جائی رسیدیم که باید میرسیدیم هدف من هم از ایجاد این بحث ها روشن شدن حقیقت هاست ببین رضا تو خودت به این استدلال رسیدی که ارزشهای انسانی مرزی فراتر از دین و مذهبه اون چیزی که انسان رو انسان میکنه حقیقت جوئی اوست نه در چهارچوب مذاهب ارزشها ئی که ارزش دارند رو میشه از زبان هرکسی شنید چه اون فرد یک بچه باشه چه یک عالم بزرگ چه با سواد باشه چه بی سواد چه یک روسپی مشروب خوار امریکائی در کاباره باشه چه یک دزد در زندان مهم ارزشهای انسانی هستند نه مذاهب حقیقت رو میشه از زبان هر انسان آزاده ای شنید خواه یهودی باشه خواه مسیحی باشه خواه مسلمان خواه بی دین باشه
مهم ارزش ها هستند نه فقط ارزش هائی که دین به انها اشاره میکنه پس میشه مذهب رو کنار زد درسته من هم نماز میخونم نه به خاطر مسلمان بودن نه به خاطر قبول داشتن پیامبر نماز میخونم چون راه دیگه ای برای عبادت خداوند بلد نیستم همان طور که یک امریکائی در پیشگاه خداوندش زانو میزنه من خودم رو در چارچوب مذهب منحصر نمیکنم هر انسانی رفتار نیک گفتار نیک پندار نیک داشته باشه برای من ارزشمنده حالا میخواهد از هرنوع دین و مسلک و اندیشه ای باشه
این نیست که فقط ارزش ها رو کسانی که به دین و مذهب پایبندند داشته باشند انسانیت انسان چیزی فراتر از اندیشه های اقوام مختلف در مذاهب مختلفه من با دین و مذهب به عنوان تنها الگو مخالف هستم تمامی انسان ها در نظر من از هر نژاد قوم و اندیشه خواه امریکائی خواه یهودی خواه مسلمان خواه بی دین یکسان و برابر هستند همان طور که یک یهودی ممکنه مرتکب ظلم بشه یک مسلمان هم میتونه مرتکب ظلم بشه همان طور که یک امریکائی میتونه بیا ن حقیقتی رو داشته باشه با یک فیلم یک عرب هم میتونه داشته باشه باید مذهب رو کنار گذاشت و فراتر از اندیشه های مذهبی اندیشید بسیاری از تعاریفی که در مذهب رو میشه کنار زد و با علم تعریف های جدیدی کرد نه اینکه اسرار بر صحت و درستی آنها داشت همه چیز رو باید به نقد گذاشت و ارزش یا بی ارزش بودن آن رو بررسی کرد فراتر از مذهب تا زمانی که ما خودمون رو در اندیشه های مذهبی گرفتار کرده ایم پیشرفت میسر نیست
مثال در خصوص مشروب که میگویند حرامه تا زمانی که ما اینگونه به مسائل نگاه کنیم و صحت یا رد مسئله رو از لحاظ علمی به بوته نقد نذاریم همین آش و همین کاسه است در اول کتاب قران در سوره بقره آمده که ای مسلمانها هیچ وقت به حالت مستی به نماز نایستید پس خوردن مشروب در صورت حرام بودن چگونه میسر است؟ آیا این ایراد نیست چه از لحاظ متن قران چه از لحاظ تعبیر ؟چگونه است که یک جوان را به خاطر خوردن سه بار شرب خمر اعدام میکنند آیا این رفتار غلطی نیست؟ چه کسی به مذهب مداران اجازه یه همچین چیزی رو میده غیر از حکم قران!! در صورتی که صحت درستی آن هیچ معلوم نیست؟
از نظر هر انسان آزاده ای کشتن یک جوان به خاطر سه بار خوردن مشروب کاری بس ناهنجار تر است
حالا این رو قران گفته باشه یا غیر قران کار غلط غلطه حالا هر نوع مذهب و اندیشه ای این فرمان رو داده باشه امثال این مسئله بسیار است
رضا جان بحث بی فایده است اگر ما فقط بر صحت و درست بودن اندیشه های دینی اسرار داشته باشیم در صورتی که بسیاری از احکام دینی غلطه این رو علم ثابت میکنه
از بزرگترها بپرس در زمان رضا شاه حمام ها به صورت خزینه بود علمای دین اسرار بر غسل به صورت ارتماسی داشتند و بسیاری از بیماری های شایع در آن زمان توسط همین اندیشه تکثیر می یافت در صورتی غلطی آن در علم ثابت شده بود همین اب کر سه وجب و نصفی در طول و عرض و ارتفاع در صورتی که علم ثابت کرده ویروس براش میزان اب و انتشار در آن فرقی نمیکنه و رونده بودن آن هم تاثیری نداره
همین شطرنج در زمان کودکی من حرام بود همین ویدیو در ان زمان از الات ممنوعه محسوب میشد حالا چگونه است که خنده دار محسوب میشود پس ببین دین دچار نقص است بسیاری از اشکالات در دینه که اگر روح حقیقت جوئی داشته باشی چه در قران و چه در رساله ها و روایات و در سنتی که از پیغمبر نقل میشه وجود داره این ها سفسته نیست این ها همه حقیقته ولی ما میتونیم درپوش روش بذاریم مثل کاری که در این چهارده قرن مسلمانها و شیعه ها کرده اند و به خاطر همینه که این قدر عقب افتاده ایم ریشه ها مسئله رو براحتی میتونی پیدا کنی اگر تعصب رو کنار بذاری


* * ** ** * ** ** * *
رضا: امیر جان سرم خیلی شلوغه فقط تو چند جمله بهت میگم، بحث دین و دینداری رو از افراد جدا کن، دین رضا نیست دین آخوند نیست، دین حوزه نیست، دین کلیسا نیست، دین خمینی و خامنه ای نیست، که اگر بد شدند نتیجه بگیری دین بده، رضا و امثالهم یک پیرو (یا ظاهر ساز) اسلامه که ممکنه از دین همونقدر برداشت کنه که به نفعش باشه، تو بین اینها باید فرق بذاری، اگر رضا درست نیست، رضا بده نه اسلام که ادعای پیروی از اون رو داره، اگر یک مسیحی بده، اون فرد بده نه مسیحیت!؟ قرآن هم همینه رو میگه، عقل هم همین رو میگه
دین یک فلش از فرعی های زندگی من و توست به جاده اصلی، پس به فلش ها دقت کن تا راه اصلی رو پیدا کنی (امیدوارم شاعرانه نباشه(؛)!؟

شرمنده، ممنون که وقت گذاشتی


* * ** ** * ** ** * *
امیر رضا: سلام
رضا جان
اتفاقا در ديدن زندگي از ديد ديگران هم اشتباه ميكنيم واقعا زندگي از ديد يك روسپي هم آغوشي شب نيست!
***
من از اين عمر كوتاه فقط آامش ميخوام و بگه كه بدنبال آرامش نميگردم!
من آرامش رد در كنارم دارم فقط كافيه كه ازش حفاظت كنم مثلا كار كنم و پول در بيارم
علائقم
سرگرميام
و چيزاي ديگه
موانع رو هم آروم رد كنم
همين
من دارم خوب زندگي ميكنم
ممنون


* * ** ** * ** ** * *
امیر رضا: سلام امير جان
به نظر من هم واقعا مشكل من و تو از دين نيست اوني كه خودش رو تو پوسته دين محصور كرده مشكلش چيز ديگريست
اگه دين نبود يه پوسته ديگه پيدا ميكرد
***
فكر كن كه چرا من و تو تو اون پوسته نيستيم؟
چون بي دينيم؟
نه
چون فكر ميكنيم
چون نميخوايم اسير يه پوسته بمونيم
ولي اگه فكر كنيم اون پوسته فقط ميتونه دين باشه سخت در اشتباهيم چون اسير يه پوسته ديگه ميشيم !!!!!!!!
ممنون


* * ** ** * ** ** * *
رضا: امیر رضا جان دین پوسته نیست که توش رفت
به نظرم باید میگفتی اونی که برای خودش از دین پوسته درست میکنه مشکلش چیز دیگه ای است، چون دین پوسته نیست
ممنون از مشارکتت


* * ** ** * ** ** * *
رضا: امیر جان در مورد زندگی از منظر دیگران بله نمیشه به طور قطع گفت، ولی میشه با توجه به دریافت ها و حرفهای افراد به نتیجه قابل قبولی رسید که در مورد اکثریت صادقه فکر می کنم یک روسپی به هر دلیلی که (چه نیاز مالی و چه چیزهای دیگر) باشه دوست داره در آغوش کسی باشه، و الا می شد به کار دیگری بپردازه و بعد که وارد شد شاید در ابتدا از روی اکراه و نیاز اینکار رو انجام بده ولی بعد همانند معتادین این کار براش مسکن میشه و بدون اینکار زندگی براش سخت میشه
البته اینا چیزایی بود که خونده بودم و شنیده بودم والا خودم تجربه ای در این زمینه ندارم، اگر کسی اطلاعات موثقی داره با جان و دل می پذیرم (؛

تولد















شاید در همین روز یا چند روز عقب تر از این پای در دنیایی نهادم که هیچ شناختی از اون نداشتم، تاریخ ولادتم را استناد به مجلدی می کنم که شناسنامه می خوانندش:
نام: محمد رضا
نام خانوادگی: اسمعیلی
نام پدر: حسین
نام مادر: زهرا
تاریخ تولد: نهم دی ماه
از روزی که پای در این جهان نهادم هیچ به یاد ندارم و هیچ تصویری در ذهنم نیست، فقط در تخیلم می توانم تجسم کنم کودکی را که گریه کنان پای بر هم می ساید و دست بر هم گره می کند از وحشت جایی که بدان قدم نهاده و فریاد می زند از افرادی که در آن هستند و تنها آغوش گرم مادر است که مرا ساکت می کند، چه پر مهر است!؟
در آن دوران پدرم را آبی و مادرم را سفید نقاشی کردم وبرادران و خواهرم را سبز می کشیدم
روزگار در گذر و من بزرگتر شدم و روزگار رنگ ها را بر من معنی دیگر بخشید، پدرم در خاک شد و رنگ برادر ارشدم قرمز شد! سال بر سال گذاشتم و عمر بر عمر و از این جهان هیچ نیافتم جز آنچه که دل می خواست و یا دیگرانی که بر من دلسوز بودند
سال های کودکی به امید بزرگی سپری شد و هر روز را برای رسیدن به روز تولد به انتظار می نشستم تا عددی بر سنم افزون شود و هر روز که به این روز می رسیدم خوشحال که سالی بزرگتر شدم. در آن زمان روزگار به کندی می گذشت
و حال که این روز را منتظر نیستم روزها چون برق و باد می گذرند و با چشم بر هم زدنی یک سال از عمر می گذرد
ای کاش هنوز کودک بودم و بابا را به رنگ آبی می دیدم و مادر را سفید و همه برادرها و خواهرم را سبز و هیچ آرزوی بزرگتر شدن نداشتم